[FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great Forum Index [FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great
Views expressed here are not necessarily the views & opinions of ActivistChat.com. Comments are unmoderated. Abusive remarks may be deleted. ActivistChat.com retains the rights to all content/IP info in in this forum and may re-post content elsewhere.
 
 FAQFAQ   SearchSearch   RegisterRegister 
 ProfileProfile   Log in to check your private messagesLog in to check your private messages   Log inLog in 

Pas ghirate Irani kojast?

 
Post new topic   Reply to topic    [FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great Forum Index -> The Voice of Dr. Etebar
View previous topic :: View next topic  
Author Message
Via Dr. Etebar
Guest





PostPosted: Sat Jun 26, 2004 11:30 am    Post subject: Pas ghirate Irani kojast? Reply with quote

If you have time please translate to English and submit it in this thread.





حدود 8 ماه پیش یک مرد میانسال از خانواده متوسط رو به پایین در تهران با موتور مردی را زیر می گیرد و این شخص 4 روز بعد در اثر خونریزی مغزی دار فانی را وداع می گوید. آن مرد که دو فرزند بزرگ و دو فرزند کوچک داشته, به زندان می افتد تا دیه ی خون متوفی را بدهد. اما چون توانش را نداشته در زندان می ماند. در بهمن ماه سال قبل پسر بزرگ این مرد با خانواده متوفی به توافق می رسند که با پرداخت 11 میلیون تومان رضایت دهند مشروط بر اینکه بلافاصله 5 میلیون تومان را بگیرند و 6 میلیون تومان بقیه را هم تا آخر فروردین ماه دریافت کنند. این عمل انجام می شود. در فروردین ماه نیز همان پسر بزرگ که در کرج زندگی می کند از یکی از دوستانش حدود 4 میلیون تومان قرض می گیرد و در مقابل چکی برای آخر اردی بهشت می دهد و باقی آن را نیز تهیه کرده و در اواخر فروردین ماه از خواهرش که 19 سال دارد و دخترکی است با یک زیبایی هوش ربا می خواهد که به کرج برود و این پول را بگیرد و در تهران به اتفاق مادرش بروند و پدرشان را آزاد کنند. دخترک که لیلی نام دارد به کرج می رود, پول را می گیرد و قبل از آنکه سوار مترو شود سارقین حرفه ای کیف پولش را می ربایند و داستان بدبختی دخترک و افتادن وی به چنگال یک قاضی بی شرف از همین جا آغاز میشود, چرا که دخترک از ترس برادرش سراسیمه به دادگستری کرج مراجعه می کند تا او را برای یافتن سارقین و گرفتن پولش کمک کنند. از بخت بد لیلی, او در آستانه ورود به دادگستری کرج با یک قاضی مواجهه می شود و این قاضی زن باره و پست فطرت با مشاهده زیبایی خارج از وصف لیلی به او پیشنهاد کمک می کند و او را به دفتر خودش می برد. قاضی وقتی داستان را می شنود, با استفاده از ترس و استیصال دخترک به او می گوید که چون وقت ندارد بهتر است او ساعت 6 بعد از ظهر به منزلش برود تا او بیاید و به همراه همسرش (یعنی همسر قاضی) راهی پیدا کنند تا دخترک از این مشکل خلاص شود. بعد هم آدرس خانه اش را با هزار تومان پول به دخترک می دهد.

وقتی لیلی به خانه قاضی حاج علی معاونت قضایی دادگستری کرج که مردی ظاهر الصلاح اما بسیار پست فطرت و زن باره است مراجعه میکند اثری از زن و بچه در آن خانه نمی بیند اما قاضی به او اطمینان می دهد که مشکلی نیست و خلاصه به وی قول می دهد که قدرت آن را دارد تا پدر لیلی را از زندان آزاد کند تا بعد ببینند چه می شود. قاضی حاج علی به مدت دو هفته لیلی را به طور مرتب به منزل و محل کارش دعوت میکند و لیلی به مادر و برادرش می گوید پول را پرداخت کرده است اما مراحل اداری آزادی مدتی طول می کشد. سرانجام لیلی که از چند طرف تحت فشار بوده روزی به دست و پای این قاضی دیو سیرت افتاده و از او می خواهد که عجله کند و قاضی حاج علی هم با دیدن استیصال دخترک به او می گوید که باید صیغه اش شود تا او این کار را برایش انجام دهد و وقتی لیلی عدم امکان این کار را از نظر شرعی مطرح می کند این قاضی کثیف به او می گوید که خودش در زندان رضایت پدر لیلی را خواهد گرفت و وقتی بازهم با انکار لیلی مواجهه می شود و در یک حمله رذیلانه در منزلش به او به کام دل نمی رسد و دخترک با لباسهای پاره از خانه او فرار می کند, قاضی بی وجدان سر ناسازگاری و دشمنی را با او می گذارد و چون تمام اطلاعات مربوط به این ماجرا را از لیلی گرفته بوده از طریق عواملش واقعیت سرقت پول را به برادر وی اطلاع می دهد. طی این مدت لیلی از ترس برادر و خجالت مادر به منزل دوستی پناه می برد و منتظر می ماند. پس از انجام این ترتیبات, قاضی حاج علی که برای کام دل گرفتن از لیلی شب و روز خود را ازدست داده و درمحل کار با همه پرخاش می کند, نقشه ای ریخته و بعد هم برای به دست آوردن دل لیلی و به این دلیل که دیگر لیلی اصلا به او اعتماد نداشته متعاقب آن نقشه, لیلی را در دادگستری کرج می خواهد و به او می گوید که در فلان ساعت و فلان روز قاضی پرونده پدرش در فلان پارک تهران منتظر اوست تا ترتیب آزادی پدرش را بدهند و علت این کار را هم غیر قانونی بودن این عمل به دلیل عدم رضایت شاکی ذکر می کند تا لیلی متعجب نشود که چرا در یک پارک با او قرار گذاشته اند. لیلی هم از سر استیصال و فشار برادر و مادرش تصمیم می گیرد این آخرین شانس را هم بیازماید.پس از این که لیلی این را نیز می پذیرد, دوباره عوامل قاضی حاج علی با برادر لیلی تماس گرفته و به او می گویند که لیلی حاضر شده در مقابل آزادی پدرش صیغه قاضی پرونده پدرش بشود و بعد هم با برنامه ریزی دقیق و برای آنکه برادر لیلی باور کند محل و ساعت قرار ملاقات لیلی با آن قاضی را در یکی از پارک ها ی تهران به آگاهی او می رسانند و برادر خشمگین لیلی که خون جلوی چشمانش را گرفته در روز و ساعت موعود با یک کارد به حوالی محل می رود. سپس عوامل قاضی حاج علی نیز در ترتیباتی که با چند مامور نیروی انتظامی و یک شبه قاضی شبیه خودش در تهران می دهند, به محل می روند و سرانجام برادر لیلی با دیدن خواهرش و یک مرد غریبه به آنها حمله ور می شود و پس از زدن چند ضربه کارد به لیلی و قبل از هرگونه آسیب به مرد غریبه ( که به عنوان قاضی پرونده در آنجا بوده) توسط عوامل نیروی انتظامی حاضر در محل ( یعنی با برنامه ریزی قاضی حاج علی و عواملش) دستگیر شده و بازهم با ترتیبات قبلی قاضی حاج علی به زندان محکوم می شود که هنوز هم در زندان است و از آن موقع تا به حال این قاضی کثیف و ضد بشر که به خاطر هوای نفس کثیفش یک خانواده را متلاشی کرده به دنبال لیلی است و لیلی با بدنی مجروح و روحی پریشان و زخم خورده به منزل یکی از دوستانش پناه برده است و مادر آنها با دو فرند کوچک و بدون هیچ سرپناهی روزهایی تیره و تار را می گذراند. لیلی از ترس آنکه کسی حرفهایش را باور نکند پیشنهاد شکایت کردن را نپذیرفته و می گوید تمام این قاصی ها ی اسلامی بی شرف و بی وجدان هستند و بنابراین صرفا چند نفر از این ماجرا اطلاع دارند که همه عوامل قاضی حاج علی هستند.

جناب صوراسرافیل آنچه نوشتم خلاصه ای از یک ماجرای دردناک, پیچیده و کثیف است که توسط عوامل جمهوری اسلامی صورت پذیرفته است. من از طریق شوهر دوست لیلی که به خانه شان پناه برده به طور اتفاقی در جریان قرار گرفتم و به دیدن این دخترک معصوم و بی گناه رفتم که هیچ جرمی نداشته است جز زیبایی بی مثال و بی پناهی مطلق. و سپس در مورد این قاضی ضد بشر تحقیق کردم و متوجه شدم که این شخص خویی درنده دارد و بسیاری از ارباب رجوع از او خشمگین و ناراحت هستند و برخی از مردم کرج نیز او را به زن بارگی و کثافت بودن مطلق می شناسند. من نیز فعلا به دلیل عدم آمادگی لیلی برای حضور در دادگستری و طرح موضوع هیچ کاری نمی توانم بکنم و به این ترتیب ممکن است این آدم رجاله در لباس قاضی بازهم به اعمال خودش ادامه دهد.

من این گزارش را برای شما نوشتم تا آن را بخوانید و از مردم کرج بخواهید که این قاضی را بشناسند و او را با هر اذیت و آزاری که شده از آن شهر دور سازند تا جان زن و بچه هایشان در امان باشد. جالب این است که همین انسان نمای کثیف تا به حال دهها زن و دختر و پسر جوان کرجی را به جرم مفاسد اخلاقی و بی حجابی به شلاق خوردن محکوم کرده است.

آقای سید علی خامنه ای و آقای هاشمی عراقی آیا این است دادگستری اسلامی شما و پیروی شما از عدل و انصاف علی؟ اگر شما خودتان از همین قشر نمی بودید این تعداد قاضی بی سواد و جنایتکار و متجاوز به جان و مال مردم در دستگاه شما پیدا نمی شد. لابد ممکن است بگویید اطلاعی نداریم. باشد, این اطلاع ما از یک گزارش مستند در مورد یک قاضی بی ضرف که تازه در مقام معاونت قضایی دادگستری کرج همم حضور دارد. ببینیم چه می کنید. این شما, ایم مردم کرج و این هم آقای قاضی حاج علی معاونت قضایی دادگستری کرج. فقط امیدواریم که با پیدا کردن یک همپالکی جدید به او پست بالاتر ندهید تا از خدماتش برای خودتان هم استفاده کنید.
علی
21 ژوئن 2004
تهران
Back to top
Display posts from previous:   
Post new topic   Reply to topic    [FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great Forum Index -> The Voice of Dr. Etebar All times are GMT - 4 Hours
Page 1 of 1

 
Jump to:  
You cannot post new topics in this forum
You cannot reply to topics in this forum
You cannot edit your posts in this forum
You cannot delete your posts in this forum
You cannot vote in polls in this forum


Powered by phpBB © 2001, 2005 phpBB Group