[FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great Forum Index [FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great
Views expressed here are not necessarily the views & opinions of ActivistChat.com. Comments are unmoderated. Abusive remarks may be deleted. ActivistChat.com retains the rights to all content/IP info in in this forum and may re-post content elsewhere.
 
 FAQFAQ   SearchSearch   RegisterRegister 
 ProfileProfile   Log in to check your private messagesLog in to check your private messages   Log inLog in 

From Jebhe Nejaat
Goto page Previous  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10  Next
 
Post new topic   Reply to topic    [FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great Forum Index -> General Discussion & Announcements
View previous topic :: View next topic  
Author Message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Thu Sep 06, 2007 4:12 pm    Post subject: Reply with quote

One of the Shah's biggest concern was the coalition of Black (Islamist) and Red (Commis). He was so right, he knew they would destroy Iran, because by nature they were both traitors. Islamist allegiance is to an Arab called mohamad, and Commi's to Russian Lenin.

http://www.youtube.com/watch?v=FKSSUbT3MSI&eurl=http%3A%2F%2Faryamehr11%2Eblogspot%2Ecom%2F
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Thu Sep 06, 2007 4:17 pm    Post subject: Reply with quote

ما که هر روز فرياد ميزنيم، اعتراض ميکنيم، اعتصاب ميکنيم، لعنت ميفرستيم وگاهی نيز به جمهوریِ اسلامی دشنام ميدهيم وآرزوی به گور رفتنِ اين رژيم را داريم، ولی در اين روزها بايد فريادِ سرنگون باد جمهوریِ اسلامی را به چند برابر رسانيم؛
در چنين روزهايی بود که در تابستانِ 1367 در بحبوحهء جامِ زهر نوشيدنِ خمينیِ دجال، رهبر رژيمِ منفورِ جمهوریِ اسلامی، هزاران زندانیِ سياسی که ميزانِ آنها از 8000 تا 24000 نفر تخمين زده ميشوند را به قتلگاهِ اسلامی فرستاد و سپس در گورهای جمعی در حومه تهران بخاک سپرده شدند.
اين کشتارِ وحشيانه در دوره ای از زمان صورت گرفت که رژيمِ جمهوریِ اسلامی در جنگی 8 ساله وناموفق که بيش از يک ميليون کشته ومعلول بجا گذاشت، تن به پايان جنگ و يا قبولِ صلح ميداد.

همه ساله، خانواده ها و دوستانِ جوانانِ زندانیِ کشته شده در تابستانِ 1367، بر گورهای جمعی، برای ادای احترام و يادبود حاضر ميشوند و بدونِ اينکه بدانند در کدام گوشه از اين مزارِ بزرگ، فرزندشان خوابيده، اشک ميريزند و چه بسا که خانواده ای بر جنازهء فرزندِ خانواده ای ديگر، يادِ جگر گوشه خود را گرامی ميدارد.

همه جا از جناياتِ فاشيسمِ هيتلری بر عليهِ يهوديان سخن بميان است که البته، بحق بايد يادِ بيگناهانِ يهودی را زنده نگاه داشت، ولی بايد به جهان گوشزد کرد که فاشيسمِ اسلامیِ حاکم بر ايران نيز، نه آنچنان که هيتلر کرد، بلکه بدتر از آن ميکند.
عذری برای هيچکدام از اين دو جنايتکار موجه نيست( نه هيتلر ونه خمينی)، ولی به هر حال بايد توجه کنيم که کشتارِ جمعیِ هيتلر متوجه بيگانه بود(يهوديان)، ولی کشتارِ جمعیِ سالِ 1367 بفرمانِ مستقيمِ خمينی، متوجه ملتی بود که اين جنايتکار بر آن حکومتِ تحميلی ميکرد، پس صد لعنت و نفرينِ بيشتر بر خمينی وحکومتش.
جهانيان در مقابلِ کشتارِ آلمانِ نازی، متحد شده و هيتلر مجبور به خودکشی شد؛ خمينی نيز بقولِ خودش جامِ زهر بالا کشيد، ولی نه تحتِ فشارِ جهانيان، چون شاهديم که امروز نيز جهان چشم بر جناياتِ گشتاپوهای نازی- اسلامیِ ايران، از خامنه ای تا احمدی نژادهايش گرفته می بندد و نه فقط در اين حد، بلکه اروپای آزاد!!!!!!!! از اين حکومت حمايت نيز ميکند.
ننگ بر جنايتکاران و حاميانِ داخلی وخارجيشان.

جبهه نجات
عبدالرضا حيدری
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Thu Sep 06, 2007 4:21 pm    Post subject: Reply with quote

حکايت

گهی زين به پشت وُ گهی پشت به زين
وَ اينست حکايت در اين سرزمين
کنون ميکشند وُ به غارت بَرَند
بيايد زمانش که پاسخ دهند
عرب کرده اند ملتِ پارس را
بکشتند همه سنتِ راست را
اهورا به الله شده جايگزين
وَ حاکم نمودند محمد بر اين سرزمين
ولی روزِ آزادگی سر رسد
وَ ضحاکِ ماردوش به مصلخ رَوَد
وَ هر ذره از خاکِ ايرانزمين
خروشد در آنروزِ پر آفرين

( شعر : عبدالرضا حيدری )
جبهه نجات
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Thu Sep 06, 2007 4:28 pm    Post subject: Reply with quote


آنسوی اين سراب چيست؟

حقيقت، عقل است و بس، و دين سرابی است که به آن خيال داريم و اين خيالِ غيرِ حقيقی، بدليلِ اينکه فنای عقل را موجب ميشود، تخيلاتِ سراب را در چشمِ کور ذهنان، بعنوانِ حقيقت جلوه ميدهد.
آنسوی اين سراب ( دين) چيست؟
هيچ؛ خلع؛ سياهی؛ ديواری بلند و يا کوچه ای بن بست.

شايد میپرسيد که اگر دين، سراب و يا خيالی بيش نيست، پس خدا چيست و يا کيست؟
خدا، حقيقت است و چون حقيقت عقل است، آنکه عاقل است، انسان ناميده ميشود که همان خداست و آنکه دوان دوان برای رسيدن به سرابِ دين هول ميزند، آدم است و يا همان حيوان.

و آدمها چون حقيقت را نمی پذيرند و از عقلِ خود ثمری نميبرند تا انسان شده و خدای نهفته درونِ خود را متبلور کنند، برای جبرانِ اين کمبود، بدنبالِ خدايانِ ديگر ميگردند تا در مقابلش زانو زنند، بجای آنکه عقل را که همان خداست، آزاد گذارده و پايه بينشِ خود کنند تا راهنمايشان باشد و اين دليليست که ميگويم آدمها خدا را ميکشند چون عقل و انديشه را در خود کشته اند و اين قاتلهای بی عقل( بی خدا) بدنبالِ خدايی ديگر در سرابِ دين ميگردند و هر کدام دروغی را بعنوان خدا میپذيرند؛
يکی گاو می پرستد، ديگری بتی و يا مجسمه ای را و برخی سنگِ سياه ( حجر الاسود= الله) را و هر کدام ميگويند که خدای آنان بهتر و برتر است؛
و از اينجاست که جنگِ بتهای خدا ناميده شده و جنگِ اديان شروع ميشود و هر کس ديگری را برای خدای دروغينش ميکشد.

در طولِ تاريخ، اين خدايانِ دروغين که به ياریِ گوسفندانِ همراهِ خود، دين را تشکيل داده اند، يکی پس از ديگری می آيند، مدتی کم يا زياد ميمانند و سپس ميميرند؛

گهگاهی خدای ديگری دورادور خود را به چشمِ آدمها از اين سراب نشان ميدهد و او هم ميميرد؛ يکی زودتر ميميرد و خدايی ديگر کمی ديرتر، يعنی آن خدايی که زورش بيشتر است، بيشتر عمر ميکند ولی او هم روزی خواهد مُرد.

تنها خدايی که نميميرد، خدايی است که بر گرفته از اين سراب نباشد، خدای حقيقت که همان عقل و خرد است، خدايی که انديشه و آنهم نيکش را می آموزد و آدم را انسان ميکند و اينچنين خدايی حتی بعد از مرگِ هر انسان، زنده ميماند و دانشِ خود را به نسلهای انديشمندِ بعدی ميبرد و تکامل را موجب ميشود، پس او تنها خدايی است که نميميرد.

خداهای دروغينِ ديگر، آفريده نيازهای بی عقلانی هستند که برای رسيدن به سرابِ خيالات، ستون شده اند، يا توسطِ تهی مغزان و يا از سوی پليد انديشان برای جذبِ گوسفندان در گله های خود؛
که البته همه آنها جز تخيل چيزی بيش نيستند وچون هر کدام بر گرفته از نيازهای آدمهای متفاوت هستند، پس اين خدايان نيز با هم متفاوتند؛ يکی کمی ملايم تر، ديگری خونخوار تر؛ يکی ناز و نوازش ميکند، ديگری حکم و دستور صادر ميکند؛ .... .

آری خدا وجود دارد؛ عقل و انديشه انسانها خدای اين زمين است و اگر آفرينشِ هستی نيز خدايی بی نهايت که عاملِ چرخش و گردشِ کائنات است داشته باشد، او هيچ نسبت و خويشاوندی با خدايانِ سرابهای زمينی ندارد؛ ......

(گوشه ای ازکتابِ جادوی سياه، نوشته دکتر عبدالرضا حيدری)
جبهه نجات
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Fri Sep 07, 2007 3:41 pm    Post subject: Reply with quote



(چند سطری از کتابِ چهارده قرن دروغ، نوشتهء دکتر عبدالرضا حيدری )


آيا ميتوان با ملتی که معتقد به فرهنگ و خرافاتِ اسلامی هستند، حکومتِ اسلامی را
سرنگون کرد ؟
آيا ميتوان آرزوی سرنگونیِ حکومتِ اسلامی را در عينِ باور به آرمانهای اسلامی داشت ؟
چگونه ميشود ادعای دفاع از سنتها و فرهنگِ ايرانی کنيم، زمانيکه در عمل به قبر بوسیِ تجاوزگرانِ عرب ميرويم ؟
چگونه ميتوانيم بدونِ برقراریِ يک پيوندِ عقلانی با فرهنگِ خود، از خرافه پرستيهای تحميلیِ اعراب نجات يابيم ؟
امروز، بسياری از اعراب و دولتهای آنان، در ذات و باطنِ خود، به پوچیِ دستوراتِ اسلامی پی برده و در جهتِ آزادیِ اجتماعی گام برميدارند، تحميلی در حجابِ زنان نميکنند، از شادی و جشن و سرور جلوگيری نميکنند، جامعهء خود را آمادهء پذيرشِ جهانگردان از هر سوی جهان نموده اند و توانِ بهزيستی با هر ناخودی را دارند، پس چرا ما کاسهء از آش داغتر شده ايم و با زمين و زمان وهمهء جهان برای دينِ اعراب به جنگ برخواسته ايم ؟
چگونه ميتوان هنوز به جِن و بسم الله، به شبِ اولِ قبر، به استخاره، دعا، نذر و نياز، آجيلِ مشکل گشا، سفرهء حسن و حسين و ....... اعتقاد داشت و باز بگوييم که مخالفِ حکومتِ اسلامی هستيم ؟ .....................


جبهه نجات ( گروهِ سياسیِ معتقد به نظامِ پادشاهیِ پارلمانی )
Back to top
View user's profile Send private message
cyrus
Site Admin


Joined: 24 Jun 2003
Posts: 4993

PostPosted: Mon Sep 10, 2007 3:51 pm    Post subject: Amil Imani Post Reply with quote

Amil Imani Post:

Reza Hidari From Jebeh Nejat wrote:

تو ای نادان
همه خون وُ جنايتها دروغست؟ همه سنگسار وُ اعدامها دروغست؟
همه شمشير وُ شلاقها دروغست؟ همه عصيان وُ شهوتها دروغست؟
همه زنجير وُ زندانها دروغست؟ همه زجر وُ شکنجه ها دروغست؟
همه بی خانِمانيها دروغ است؟ همه جنگ وُ تباهيها دروغ است؟
همه گندابهء فحشا دروغ است؟ همه رندی وُ اين سودا دروغست؟
همه، اين کودکانِ در خيابان همه، اين بخت بديها هم دروغست؟
کجای اين همه حرفها دروغست؟ کجای اينهمه ظلمها دروغ است؟
دروغ اينست که تو با ما بگويی: همه دين وُ همه شرعت دروغ است
همه الله وُ آياتش دروغ است همه الله ُ اکبرها دروغ است
همه ، از آن محمد تا به مهدی همه احکامِ اين قرآن دروغ است
همه، هم از جهاد وُ هم شهادت همه از دم، به يکجا اين دروغ است
همه قرآن وُ اين حرفها دروغ است همه، از موی سر تا پا دروغ است
همه معراجِ خندانِ شبانه پريدن با خری، از آشيانه
همه احکامِ اللهِ يگانه در آن غارِ حرای مضحکانه
همه، اين قصه های موزيانه در اين قرآنِ پُر فتوا، دروغست
همه، از کربلای احمقانه زِ تاسوعا به عاشورا دروغست
بجز جنگهای آن نامرد محمد که تا امروز، جهان را ميزند گند
کدامِِ مابقی حرفها دروغست؟ کجای اينهمه زجرها دروغ است؟
کجای اشکِ آن داغديده مادر بدنبالِ جسد حيران، دروغ است؟
کجای اشکِ آن آواره کودک که از فيضِ شما تنهاست دروغست؟
تفو بر تو، رسولُ الله محمد تفو بر تو، قريشِ لامروت
تفو بر تو وَ خاندانِ سياهت تفو بر اِشکَمِ زايندگانت
تفو بر تو، کجای دين پيام است؟ پيامی از کجای آسمان است؟
وَ حال، بعد از تفوهای فراوان که گرداندم نثارتان، من از جان
پذيرم حکمِ مرتد از دل وُ جان وَ جانم ميدهم از بهرِ ايران
نه ترسی از برای جان دارم نه شرمی من از اين برهان دارم
وَ در روزِ قيامت، گر که باشد به الله وُ محمد تف فشانم
سروده ای از دل: عبدالرضا حيدری – جبهه نجات
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Thu Sep 20, 2007 3:46 pm    Post subject: Reply with quote

الاغِ فرسودهء اپوزيسيون

تروريستها تعدادشان کم است ولی بدليلِ عملکردهای خشونت بار و جنايتهايشان، يک جامعهء گسترده را دچارِ ناامنی و اختشاش ميکنند و نمونهء واضحِ آن چندين گروهکِ تروريستی در عراق و يا افغانستان هستند که استقرارِ امنيت و ثبات را در اين دوکشور مانع شده اند.
نمونهء ديگر حکومتِ تروريستیِ جمهوریِ اسلامی ميباشد که با اينکه هيچگونه پشتوانهء مردمی ندارد ولی آسايشِ ملتی را سلب کرده.
در ميانِ اپوزيسيونِ ايران نيز، گروهی که بخشِ اکثريت را چه از نظرِ تعداد و چه از نظرِ پشتوانهء مردمی تشکيل ميدهند، بسيار دموکرات تر هستند، ولی آنهايی که مثلِ کمونيستها، تجزيه طلبها، مجاهدين، جمهوريخواه ها، تعدادشان بسيار اندک است و نهايتاً چند گروهکِ کوچک را بيشتر تشکيل نميدهند، از همه تندرو تر بوده و از صبح تا شب به نظامِ پادشاهی و طرفدارانِ آن که اکثريت هستند دشنام ميدهند و گويی که اصلاً دشمنی بنامِ جمهوریِ اسلامی وجود ندارد.
دليلش چيست ؟ اين روشهای تند، چه کشتار و ترورهای گروهکهای موجود در عراق و افغانستان و چه ترورِ شخصيت و فحاشيهای گروهکهای ذره بينیِ اپوزيسيون، دليلش اينست که بدليلِ اندک بودنِ تعدادشان ميخواهند با توهين و فرياد و فحاشی خود را مطرح کنند و در حقيقت با اينکه بظاهر ادعای دموکراسی ميکنند، ميخواهند چماقِ خود را بر سرِ کسانيکه بعد از سرنگونی و استقرارِ آزادی در ايران از حمايتِ مردمیِ اکثريت برخوردارند و احتمالِ بدست گرفتنِ حکومت را دارند بزنند و حتی در بسياری موارد اعلام ميکنند که اگر قرار است که حکومتِ ايران در آينده دوباره پادشاهی شود، پس بهتر است که همين جمهوریِ اسلامی بماند و حتی در جايی شنيدم که يکی از اينها ميگفت که اگر اکثريتِ مردم پادشاهی ميخواهند دليلش نادانیِ مردم است و بايد اينقدر زيرِ فشارِ جمهوریِ اسلامی بمانند تا بفهمند که کمونيست يا جمهوری برای ايران بهتر است و در آنزمان بايد اين حکومت سرنگون شود .
در فيلمهای مستند حتماً مشاهده فرموده ايد که مثلاً بزهای کوهی که از يک نژاد و قبيله اند، روی دو پای عقبِ خود بلند ميشوند و با شدت کله های خود را به هم ميکوبند و با هم ميجنگند، بدونِ اينکه توجه کنند که در چند قدمیِ آنها، حيوانِ درنده ای در کمين است تا به آنها حمله کند و اين داستانِ اپوزيسيون ماست که اين گروهکها بدونِ توجه به حيوانِ اسلامیِ حاکم بر ايران، به بخشِ ديگر و اکثريتِ اپوزيسيون شاخ و کله ميزنند و مسيرِ مبارزه را به نفعِ حيوانِ وحشیِ جمهوریِ اسلامی تغيير ميدهند.
ازينروست که بايد توجه داشته باشيم که هر کس که چوبی، چماقی و يا اسلحه ای بدست گرفته و فرياد ميزند مرگ بر جمهوریِ اسلامی، يک سربازِ وطن و آزادی نيست، چون خيلی ها اينچنين فرياد ميزنند ولی قبل از اينکه تيری بسوی جمهوریِ اسلامی رها کنند، دهها خودی را در اين مسير ميکشند و يا تا چماقِ خود را بر سرِ رژيمِ ستمکار فرو آورند، در نزاعهای خودساخته، بسياری از ديگر همسنگرانِ ضدِ رژيم را مضروب ميکنند .
در
چنين اپوزيسيونی، قطره های شفاف، با مشاهدهء اين جنگهای زرگری و سياه بازيها، برای آلوده نشدن خود را کنار ميکشند و در قلبِ خود افسوس ميخورند و يا در اين دريا و لجنزارِ سياهِ اپوزيسيون ملموس نيستند و صدايشان در موجِ فحاشيهای اين اندک گروهکهای جيغ و داد کن ديگر بگوش نميرسد .
چنين اپوزيسيونی که بجای عصای دستِ همسنگر بودن، دستِ همسنگر را ميشکند و بجای افشای جناياتِ رژيم و مبارزه با آن، به جانِ ديگران پريده و يکديگر را مزدور وخائن مينامند، چگونه ميتواند دشمنِ اصلی " جمهوریِ اسلامی " را ساقط کند ؟
ديگر من هم نميدانم !! يا بهتر است که بگويم ميدانم و تنها راهش اتحادِ نيروهاست ولی نميدانم با چنين اپوزيسيونی، چگونه ؟
بعضی ها شنيده اند که انتقادِ منطقی و دوستانه، نشانهء عشق و علاقه و همدلی و راهنماييست و اين را بهانه کرده و از صبح تا شب، قر ميزنند و ايرادهای بنی اسرائيلی ميگيرند .
همين آقايان هستند که اگر ما سوارِ الاغ شويم، ميگويند که ببين چگونه از الاغِ بدبخت کار ميکشد و اگر الاغ را سوارِ خودمان کنيم، ميگويند ببين عجب احمقی است که الاغ را سوارِ خود کرده .
گاهی اوقات فکر ميکنم که ای کاش ميشد که بدنِ خود را از وسط دو نيم کنيم و نيمی را سوارِ الاغی و الاغی را سوارِ نيمی ديگر، تا شايد اينگونه بتوان اين الاغها را راضی کرد و به آنها فهماند که هدف آزادیِ ميهن است، ولی باز از خود ميپرسم که مگر ميشود رضايتِ الاغی را که از علم و منطق و شعور بهره ای نبرده، جلب کرد؛ و اين مشکلِ ماست و به همين دليل است که امروز اپوزيسيونِ ما، بمانند يک الاغِ پير و فرسوده در گِل مانده .
و حال اين گروهکهای ذره بينی خود دانند، اين گوی و اين ميدان؛ ميتوانيد باز به جانِ ما بيفتيد و فحاشی کنيد و يا اينکه در کنار يگديگر، چارهء درد جوييم و ميهن را رها کنيم.

جبهه نجات – عبدالرضا حيدری
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Mon Oct 29, 2007 3:45 pm    Post subject: Reply with quote

ماهِ اکتبر را گرامی ميداريم
تاريخ، حقاِيقی هستند از گذشته که توسطِ بيان و يا نوشتار به نسلِ امروز و نسلهای آينده، جهتِ آگاهیِ مردم از گذشته های سياسی، اجتماعی و فرهنگیِ سرزمينِ خود و يا ديگر مناطقِ جهان، منتقل ميشوند .
نکتهء مهم در اينست که آنچه بعنوانِ تاريخ مطرح ميشود، هميشه حقيقتِ مطلق نيست و در بسياری موارد و در طولِ زمان، تغييراتی در آن صورت گرفته و يا تحريف شده است .
دليلِ اين تغييرات و يا بيانِ ناکامل و يا دست چين شده در بيانِ حقايقِ مربوطِ به گذشته بسيارند که از مهمترينِ آنها ميتوان به نکاتِ زير اشاره کرد :
- بعضيها برای افتخار آفرينی، فقط حقايقِ مثبتِ تاريخیِ ميهنِ خود را با آب و تاب مطرح کرده و ناخوشاينديهای تاريخی مملکتِ خود را کمتر مطرح ميکنند ؛
- بعضيهای ديگر بجز بيانِ پسنديده های تاريخِ خود، از بيانِ هرگونه نقاط و يا نکاتِ ضعفِ موجود در تاريخِ خود، بطورِ کامل طفره ميروند ؛
- گروهی ديگر، تاريخ را به آنگونه که هست، با همهء خوبی و بديهايش، جهتِ آگاهیِ نسلهای آينده، بدونِ هيچ تحريف و يا تغييری بيان نموده و حتی تأکيد برای بيانِ زشتيها و اشتباهاتِ تاريخی ميهنِ خود را مهم دانسته و آنرا عاملی برای جلوگيری از تکرارِ خطاهای گذشته ميدانند ؛
- گرهی ديگر به تحريفِ تاريخ بگونهء وارونه کردنِ آن، بر حسب مقتضياتِ خود ميکوشند و مثبتهای تاريخی را لوث کرده و يا آنرا بکلی حذف ميکنند و خطاهای تاريخی را با آب و تابِ بيشتر و پَر وُ بال دادن، مثبت مطرح ميکنند و به اين ترتيب ميخواهند زهرِ خود را به دگر انديشها و باورهای آنها که سنديتِ تاريخی هم دارند بريزند و همچنين ميخواهند اعتقاداتِ خود را با شستشو و آرايشِ صفحاتِ ننگ و سياهِ تاريخ، سفيد کرده و به ديگران بخورانند ؛
نمونهء واضحِ آخرين اشارهء بالا ، جمهوریِ اسلامی و ضدِ ايرانی ميباشد، که فاجعهء تجاوز و تحميلِ فرهنگِ اعرابِ قرونِ وسطايی را ، آسمانی و اللهی دانسته و در گسترشِ سنتهای غيرِ ايرانی و غيرِ معقولِ اين هزارپای شمشير بدست و هميشه عزادارنِ تاريخی ميکوشد و علاوه بر آن فرهنگِ پر از سرور و شادمانی و افتخارِ کهن ديارِ ايرانزمين را، از تاريخِ حقيقیِ ما صفحه کَن نموده و با خرافه های غيرِ ايرانیِ خود جايگزين ميکند .
و امروز وظيفه بر هر ايرانی ميباشد که در حفظِ تاريخِ خود و الگوها ونمادهای زندهء آن کوشا باشد .
ماه اکتبر، ماهِ کوروشِ هخامنشی، بنيانگزارِ انديشهء آزادمنشی، که فرمانِِ وی سر لوحهء حقوقِ بشر است و همچنين چهارم آبانماه ( 26 اکتبر)، زادروز و تاجگزاریِ شاهنشاهِ فقيد و 14 اکتبر، زادروزِ شهبانوی ايران و نهمِ آبانماه ( 31 اکتبر) زادروزِ شهريارِ ايران رضا پهلوی ، نماد و الگوی زندهء فرهنگ و تاريخِ حقيقی و کهن و اصيلِ ايران و ايرانی را گرامی ميداريم .

جبهه نجات
عبدالرضا حيدری
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Mon Oct 29, 2007 4:10 pm    Post subject: Reply with quote

http://www.youtube.com/watch?v=jaXW78R5fyY
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Wed Nov 14, 2007 5:50 pm    Post subject: Reply with quote


جبهه نجات ايران

هم ميهنانِ گرامی

" جبهه نجات ايران " در ارتباط با " جنبشِ نجاتِ ايران " به اطلاع ميرساند :
هدف از اين اطلاعيه، نه تأييدِ مبارزان و ميهن پرستانی است که سرِ نيزهء خود را اعتراض به " جنبش نجات ايران " و يا بعضی افرادِ در اين جنبش نشانه گرفته اند و نه کسانيکه اين جنبش و يا بعضی افراد در اين جنبش را تأييد ميکنند، بلکه اشاره به مسئلهء اولويتهاست .
ازينرو خود را موظف ميدانيم که از افراد و گروههايی که به اولويتهای گروهی- حزبی و يا عقيدتیِ خود نظم داده و با رعايتِ مراتبِ اين اولويتها، تماميتِ ارضیِ ميهن و مبارزه تا استقرارِ آزادی و مردم سالاری در ايران را در ردهء اول قرار داده و سايرِ بحثهای شايد اگر نه کذايی، ولی حداقل جانبی را در موقعيتِ امروزِ ميهنمان، به زمانی ديگر موکول کرده اند، تقدير بعمل آوريم .
جهتِ جلوگيری از هرگونه سوءتفاهمی، اشاره ميکنيم که " جبههء نجاتِ ايران " از هر حرکت و جنبشی که هدفش رسيدن به آزاديست و آنرا مستلزم به سرنگونِ جمهوری اسلامی ميداند، حمايت ميکند و باز به اين دليل بود که از رفراندومِ کاذبِ درون حکومتی که چند سالِ پيش بحثِ آن در ميان بود حمايت نکرده و آنرا نيز محکوم کرديم، چون نه تنها امکان اجرای آنرا در دورانِ حکومتِ مستبدِ اسلامی غيرِ عملی و غيرِ معقول ميدانستيم، بلکه حتی در صورتِ فرضِ به اجرای آن، نتيجه را حفظ و طولِ عمرِ رژيم ميدانستيم .
با اعتقادِ راسخ به اين ايده آل، که رسيدنِ به آزادی نياز به انسجامِ نيروها، ورای باورهای حزبی و عقيدتی دارد، ما نه تنها توجهی به نامِ اشخاص، بلکه به باورهای گذشتهء آنها و حتی باورهای امروزِ آنها نميکنيم، چنانچه معتقد به عملياتی فرا حزبی و فرا عقيدتی باشند و ابزارِ مبارزه را گردِ همايیِ در پيرامونِ باورهای مشترکِ ملی دانسته و آنرا يک مهم برای نجاتِ ميهن بدانند .
امروز روزيست که نبايد فقط خود را ميهن پرست بدانيم، بلکه بايد همه به ايران بينديشيم و در راه و برای ايران، از نزاعهای جانبیِ سياسی خودداری کرده و بجای پَرسه زدن در خيابانهای فرعی و يا بن بستِ سياسی، پای به ميدانِ عمل نهيم و دست در دستِ هم گذاشته و اهداف و اولويتهای مشترک و اصلی را به سر منزلِ مقصود رسانيم .
همگان ميدانند که " جبهه نجات ايران " يک گروهِ سياسیِ معتقد به نظامِ پادشاهیِ پارلمانی ميباشد و بر اين اساس دارای باورهای متفاوت و مخالفی با ديگر باورهای سياسی از جمله چپيها و يا جمهوريخواهان ميباشيم، ولی حائزِ اهميت ميدانيم که برای رسيدن به هدفِ مقدسِ خود که همانا آزادیِ ميهن است، دستِ پيوند و انسجام با همهء افراد و نيروهايی که ورای باورهای سياسیِ خود، در اين انسجام گام مينهند داده و همچنين خود نيز از بيانِ باورهای حزبی و يا عقيدتیِ خود، تا رسيدن به آزادی خودداری نماييم و آنرا موکول به زمانِ مناسبِ خودش، يعنی ايران آزادِ فردا کنيم .
دليلِ ديگری که شرکت در هر جنبشی که هدفش انسجامِ نيروهاست را ضروری ميدانيم، اينست که بجای فرياد زدن از بيرونِ گود، هر خطای احتمالی را از درون راحت تر ميشود جلوگيری کرد و در همين عين اعتراف ميکنيم که بدليلِ سناريوهای غيرِ موفق و مشابه ديگری که در طولِ زمان انجام گرفته اند، توجه کامل به مثالِ " مار گزيده از ريسمانِ سياه و سفيد ميترسد " داشته و رعايتِ احتياط نيز نموده و هر اقدام و حرکتی را با دقتِ کامل زيرِ ذره بين داشته و در صورتِ دوری از هدف و انحراف، مبدل به يکی از سخت ترين منتقدين و مخالفينِ اين جنبش و يا هر حرکتت وسناريويی که هدفش مردم فريبي است خواهيم شد .
بدونِ اينکه هدفمان درس دادن به ديگر فرهيختگان باشد، اميدواريم که همه به ايران می انديشيم و ازينرو به خود اجازه ميدهيم که خواستارِ رعايتِ اولويتها از سوی همگان باشيم و سعی کنيم تا نگذاريم تا نزاعها و پرخاشهای حاشيه ایِ سياسی، مانعِ رسيدنِ به آزادیِ ميهن گردد و با اطمينانِ کامل به ميهن پرستیِ همهء شما گراميان و ايراندوستان، آرزوی دست در دستِ يکدگر گذاشتن برای آزادی را داريم .
با توجه به اشاراتِ مختصرِ بالا، " جبهه نجاتِ ايران " حمايتِ خود را از جنبشِ فرا حزبی و فرا عقيدتیِ " جنبشِ نجاتِ ايران " اعلام ميدارد و در اين دورانِ پر از نابسامانی، اتحاد و انسجام را تنها راهِ نجاتِ ملت و ميهن ميداند .
هم ميهنان، باورهای شخصی و يا حزبیِ خود را موکول به فردا کنيد و بياييد تا امروز، همه با هم به ايران بينديشيم .
پاينده ايران – زنده باد آزادی
جبهه نجات
عبدالرضا حيدر
ی
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Thu Nov 15, 2007 6:22 pm    Post subject: Reply with quote

منشورهواداران جنبش نجات ایران

http://jonbeshenejateiran.org/
متن پیشنهادی و تصحیح مجدد شده

هم میهنان عزیز،
امروز می خواهیم یک یک شما را به جنبشی ملی بنام «جنبش نجات ایران» دعوت کنیم و ضرورت ها، هدف ها و برنامه های آنرا با شما درمیان بگذاریم. سالها است که مردم ایران به ماهیت واقعی رژیم جمهوری اسلامی پی برده و در پی تظاهرات و جنبش های گوناگون خواستار محو دیکتاتوری مذهبی و برقراری نظامی دموکراتیک و جدا از دین شده اند ولی هربار این مبارزات حق طلبانۀ مردم میهن ما با بی رحمی و شقاوت تمام سرکوب شده است

متاسفانه با همۀ فداکاری ها، جانبازی ها، قهرمانی ها و مقاومت های فردی و گروهی، چه از سوی ایرانیان درونمرزی و چه از طرف ایرانیان تبعیدی و با همۀ تلاش قابل ستایشی که سازمانها و نیروهای سیاسی و اجتماعی بکار برده اند، ملت ایران هنوز به آرمان آزادی دست نیافته است. با اینهمه رژیم جمهوری اسلامی در سطح داخلی در اثر نابکاری ها و عدم کفایت خود و در سطح خارجی در اثر سیاست های تروریستی و بحران آفرینش به بن بست رسیده و به انزوای روزافزونی کشیده شده است. بنابراین شرایط عینی از هرجهت برای پیروزی ملت ایران مساعد تر شده و تردیدی نیست که در صورت فراهم بودن شرایط ذهنی، یعنی اتحاد نیروهای سیاسی آزادیخواه و جنبش نجات بخش عمومی مردم و برخورداری از همبستگی موثر جهانی بتوان به رژیم استبدادی پایان داد و حق حاکمیت ملت را مبنی بر تعیین سرنوشت خود، در صورت حضور یک نیروی بدیل اعاده کرد

کارنامۀ جمهوری اسلامی از بدو تاسیس تا کنون کوچکترین تردیدی بجا نمی گذارد که هرگونه امید به «اصلاح تدریجی آن از درون» سرابی بیش نبوده و نیست که نادرستی خود را با تحمیل هزینۀ بسیار سنگین تداوم نزدیک به سه دهه حاکمیت فاشیسم مذهبی برکشور به اثبات رسانده است.

هم میهنان عزیز:

کار از آن گذشته است که بتوان با نبردهای حاشیه ای و پراکندۀ کنونی ایران را نجات داد. هرچند که رژیم مستبد حاکم به انتهای حیات زیانبار خود نزدیک شده است و با تشدید سرکوب که تنها نشانۀ ضعف آنست به اعتراضات عمومی واکنش نشان میدهد، ولی ما توان سرنگون ساختن آنرا، تنها در یک همسویی و همبستگی فراگیر ملی می بینیم. در نتیجه ضرورت یک اتحاد وخیزش ملی از هرسو و توسط همگان احساس میشود. هنگام آنست که یکپارچه پا بجلو بگذاریم و به وضع غیرقابل تحمل کنونی پایان دهیم. زمان بحث های بی ثمر روشنفکری دربارۀ باصطلاح «مسئلۀ رهبری» به پایان رسیده است و باید توده ها را که همه نوع آمادگی برای رهایی خود از این وضع نابهنجار و غیرقابل تحمل دارند، بی پروا در یک جنبش بزرگ ملی بسیج کرده و به پیروزی رساند

جنبش نجات ایران ناشی از این ضرورت ها است و اصول و هدف های آن چیزی جز چکیدۀ آرزوهای قلبی یکایک شما و مصالح عالی ملت ایران نیست و نمی تواند باشد. این هدف ها عبارتند از:

1- ایران تنها میتواند با یک دموکراسی به رشد و شکوفایی همه جانبه و مطلوبی که
شایستۀ یک جامعۀ پویا و مدرن امروزیست نائل شود. در این دموکراسی حکومت از دین جدا است و این جدایی هم به نفع سیاست های عمومی کشور و هم به صلاح دین و موجب افزایش حرمت آن میباشد.

2- مردم ایران تنها می توانند با برخورداری از آزادی ها و حقوق مندرج در اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و پیروی از اصول مشارکت و همیاری به رفاه، آسایش، عدالت و حاکمیت فراگیر یک نظام حقوقی و قانون گستردست یابند

3 ـ مردم ایران بر خوردار از یک تنوع قومي و فرهنگی غنی و بدیعی هستند که باید با اشتراک مساعی با یکدیگر در جهت گسترش و بالش علمی و مردمی آن بپردازند و با حفظ تمامیت ارضی کشور از مواهب و امكانات یک زندگانی پیشرفته بطور مساوي بهره بر گیرند. استبداد دینی حقوق فردی، اجتماعی و سیاسی همه ایرانیان را پایمال کرده اما اقوام ایرانی به این نوع فاشیسم مذهبي هزینۀ مضاعفی پرداخته اند. ارزش ها، باورها و حقوق فرهنگی آنان قربانی تام گرایی، برتری جویی و خشونت ذاتی فاشیسم مذهبي شده. هویت قومی و هویت ملی! این دو مکمـــل یکدیگر انــد و تــوان یکی در غنـای دیگریست . بدینسان هویت وفرهنگ ملــی ایـران حاصلي از ترکیب بدیع این دو ا ست که به همه ایرا نیان تعلق دا شته. ایران به تکثر و غنای قومی و فرهنگی و زبان خود زنده است. قوم ایرانی ثروت ایران است. تک تک اقوام و مردم ایران صاحبان برحق ایران هستند. در يك سيستم دمكراتيك ، آزاد و مبتني بر منشور جهاني حقوق بشر حاکمیت باید به همۀ مردم ایران باز گردانده شود. بنا به گفتۀ شاهزاده رضا پهلوی «هویت ملی و هویت قومی مکمل یکدیگرند و توان هریک در غنای دیگری است، در یک سیستم دموکراتیک، آزاد و مبتنی بر منشورجهانی حقوق بشر حاکمیت باید به همۀ مردم ایران بازگردانده شود».


4- میهن ما تنها با الهام از تاریخ پرافتخار، صلح جو و بشردوستانۀ خود و با پیروی از قوانین و حقوق بین الملل و دوستی و احترام و همکاری متقابل و عادلانه با همۀ کشورها می تواند به تحکیم صلح منطقه ای و جهانی کمک موثر بعمل آورد و با سرافرازی، جای شایستۀ خود را در جمع خانوادۀ ملل آزاد گیتی احرازکند.

5- برای جنبش نجات ایران اصل کلی همانا آزادی و نجات میهن و استقرار یک دموکراسی بجای دیکتاتوری است و تعیین سرنوشت و شکل و محتوای نظام آینده بعهدۀ ملت ایران در روز آزادی است.

6- جنبش نجات ایران به اصل کثرت گرایی در همۀ امور اعتقاد دارد و تمام کوشش ها و طراحی برنامه های خود را براساس خردگرایی دنبال میکند

هم میهنان عزیز،

پیش از اشاره به برنامه های جنبش نجات ایران، لازم است پاره ای مطالب دربارۀ ویژگی های اصلی آن یادآوری شود. این جنبش که متشکل از طیف های سیاسی گوناگون جمهوری خواه و مشروطه خواه می باشد خود را در مقابل و درتعارض با هیچیک از گروه ها و جریان های سیاسی موجود نمی داند بلکه درحقیقت سرآغاز یک اتحاد گستردۀ ملی است که می تواند به یک جبهۀ واحد نیروهای سیاسی آزادیخواه، دموکرات، ملی و مترقی کشور مبدل شود. پس جنبش نجات ایران برحسب آنچه که یاد شد، یک جنبش فراحزبی، فرا ایدئولوژیک و فرامسلکی است که کاری به اعتقادات و برنامه های متنوع سیاسی افراد و نیروهای مشارکت کننده ندارد، با تاکید براین ضرورت که هریک از ما صادقانه و فعالانه و با روحیۀ همسنگری و درجهت همگامی با دیگر مبارزان و درمسیرهدف های مشترک گام برداریم. جنبش نجات ایران با توجه به نکاتی که ذکر شد، مظهر مشخص و شکل نوینی از خواست آتشین ملت ایران برای حفظ همبستگی، تمامیت ارضی و وحدت ملی در شرایط نگران کننده و وخیم تاریخی کنونی است که بیم آن می رود اتفاقات خطرناک گوناگون همراه با اظهارات و اقدامات غیرمسئولانه و تحریک آمیز سردمداران جمهوری اسلامی، موجودیت کشور و حتی صلح جهانی را به مخاطره بیندازد. جنبش نجات ایران از لحاظ خط مشی ها و سیاست ها و از نظر ساختار سازمانی، پویا، قابل اصلاح و در جهت تکامل خود انعطاف پذیرمیباشد. لذا این جنبش و اشکال سازمانی که بخود میگیرد، در اثرگسترش مبارزات و جذب نیروهای تازه به توان فرارویی و قابلیت «رویشی» لازم دست می یابد و امید است که با مساعی و حسن تفاهم نیروهای آگاه و سیاسی کشور سرانجام به همبستگی و اتحاد بزرگ ملی کلیۀ نیروها برای برچیدن بساط استبداد حاکم توفیق حاصل کند

بنظر هواداران جنبش نجات ایران، وحدت و ائتلاف بزرگ ملی فقط راهکردی برای دورۀ کنونی رهایی نیست، بلکه آیندۀ دموکراسی ما نیز در گرو آنست زیرا ما در زمان بازسازی کشور، تنها با چند دوره دولت های وحدت ملی و مشارکت عمومی در قدرت می توانیم برکوهی از مسایل و مشکلات و نابسامانی های ناشی از حاکمیت استبداد فائق آئیم و یک دموکراسی با ثبات و قابل اطمینان درکشور برپاسازیم

هم میهنان عزیز،

جنبش نجات ایران برای نیل به هدف های خود باید رئوس این برنامه را پیگیرانه دنبال کند:

* حمایت از تمام مبارزات غیرخشونت آمیز و نافرمانی مدنی و جنبش های اعتراضی مردم تا فروپاشی و سقوط رژیم استبدادی حاکم.

* تلاش برای جلب مشارکت هرچه بیشتر نیروهای مبارز و آزادیخواه و متحد ساختن آنها درجنبش نجات ایران.

* برقراری گسترده ترین ارتباطات بین المللی برای جلب نظر و همبستگی دوستان آزادی و دموکراسی ایران در سطح جهانی.

* ایجاد ارگان های ارتباطی لازم برای اطلاع رسانی، پیشبرد، توضیح و تشریح هدف های جنبش نجات ایران.

* بسیج ایرانیان خارج از کشور برای یاری دادن به مبارزان درون مرزی

هم میهنان عزیز،

بررسی شمارکثیری از کارشناسان امورسیاسی و اجتماعی به این نتیجه رسیده است که مهمترین عامل عدم توفیق جنبش ها و خیزش های مردم ایران برای نیل به آزادی و دموکراسی تا کنون فقدان یک رهبری شاخص ملی و کمبود یک مکانیسم کارآمد و سیستم ساز برای بهم پیوستن نیروهای پراکندۀ مبارز میباشد که به وفور چه از نظر نفرات، چه از نظر فکری و چه از نظرمادی و سازمانی وجود دارند، لذا شکل گیری یک عامل وفاق ملی نیازی حیاتی است تا بتوان نیروهای مبارز ولی پراکنده را همآهنگ کرده و بهم متصل ساخت. تنها در پرتو پیوند و اتحاد نیروهای ملی و مبارز است که میتوان بزرگترین دیکتاتوری ها را به زانو درآورد. تنها با دو بال است که میتوان به پرواز درآمد. واقعیت این است که در شرایط وخیم و نگران کنندۀ حاضر بسیاری مردم از هرسو و با اعتقادات گوناگون و با توجه به جو سیاسی ایران انجام این امر را با نام شاهزاده رضا پهلوی مترادف می دانند و آشکار و پنهان از ایشان میخواهند که پیش کسوتی آنرا برعهده بگیرند و پرچمداری جنبش برای نجات ایران را بپذیرند

شاهزاده رضا پهلوی بدلیل سجایای اخلاقی، میهن دوستی، منش دموکراتیک، احاطۀ قابل توجه به سیاست، ارتباطات گستردۀ بین المللی و محبوبیت روزافزونی که در بین ملت و بویژه نسل جوان کشور دارند، بصورتی کم نظیر توانایی و شایستگی ایفای نقش عامل وفاق ملی را دارا هستند. به همین دلایل هواداران جنبش نجات ایران از ایشان می خواهند که پرچمداری این جنبش فراگیر ملی را بپذیرند. شاهزاده رضا پهلوی می توانند با تکیه به مدیریتی کاردان، بعنوان عامل پیوستن کلیه نیروهای آزادیخواه، ملی و مترقی کشور و مردم ستمدیدۀ ایران این نقش را ایفا کنند و در پیشبرد جنبش نجات ایران و تحقق هدف های آن تا مرحله ای که ملت ایران بتواند آزادانه سرنوشت خود را تعیین کند مشارکت ورزند. بنابراین جنبش از محبوبیت فردی، مدیریت جمعی و نیروی مردمی برخوردار خواهد بود.

از سوی دیگر ما نمی توانیم و نباید دست روی دست بنهیم و فقظ به انتظار «ظهور» یک عامل وفاق ملی و اقدامات آن بنشینیم. نیروهای آگاه و فعالان سیاسی خود را موظف می دانند که در پرتو مبارزات پیگیر و بی امان خود شرایط مناسب و لازم را برای از قوه به فعل درآوردن و تقویت عامل وفاق ملی بوجود آورند

هم میهنان عزیز،

از یک یک شما، از پیر و جوان، از زن و مرد، از هر طبقه و صنف، از هر قوم و ایل و تبار و با هر باور مذهبی و هر مرام سیاسی، دعوت می کنیم که در جنبش نجات ایران با یکدیگر همراه و هم پیمان شوید. در این روال حرکت و دگرگونی ملی جامعۀ روحانیان مخالف حکومت دینی و طرفدار جدایی دین از حکومت مسئولیت خطیری را بعهده دارد. آنها هستند که باید عوامفریبانی را که بساط هتک حرمت دین گسترده اند از حریم خود برانند. تبدیل دین به یک ایدئولوژی سیاسی، کاستن از منزلت و انحراف از هدف های عالی و معنوی دین است

از نیروهای مسلح، پاسداران و دیگر قوای انتظامی می خواهیم که حساب خود را از حساب سردمداران حاکمیت استبدادی جدا کرده و درگیر و دار مبارزه برای آزادی، بی پروا جانب ملت را بگیرند. این تنها سردمداران و مجرمان رژیم حاکمند که مسئولیت پاسخگویی در برابر مردم و دادگاه های قانونی را بدور از هرگونه انتقام جویی شخصی خواهند داشت. بنابراین مشاغل کلیۀ کارمندان اداری و نظامی، در دموکراسی آیندۀ ایران کاملا محفوظ خواهد بود

از دانشوران و کارورزان فکری میخواهیم که برای آینده، از هم اکنون دست بکار شوند و طرح های خود را آماده سازند تا بتوانیم به یاری هم ایرانی شاد، آباد و آزاد را بنا نهیم. ایران فردا بر شالودۀ همیاری کار و سرمایه قرار خواهد داشت و با برخورداری از یک خودجوشی علمی و فنآوری بارور و عملکردی (فونکسیونال) بوجود خواهد آمد. کارگران، مدیران و سرمایه داران سه ستوان اصلی جامعۀ پیشرفتۀ فردا هستند

این جامعه تنها با پرهیز از نامرادی ها و ناهنجاری های رشد و توسعۀ صنعتی در دیگرکشورهای جهان و عوارض مخرب آن برای محیط زیست و آگاهی از جوانب ناباب فرآیند «جهانی شدن» شکل میگیرد

جای آنست که سرمایه داران ملی گام به پیش نهند و همزمان با کمک های موثر به جنبش نجات ایران، برای ترمیم اقتصاد ملی در آینده و رفع نابسامانی های حاد کنونی چاره اندیشی کنند

ایران فردا عاری از هرگونه تبعیض بین شهر و روستا خواهد بود، خوش زیستی و رفاه باید جای مشقتی را که برحیات مردم سنگینی میکند بگیرد و روستائیان، بویژه جوانانشان از همه نوع امکانات تحرک و پیشرفت اجتماعی برخوردارباشند

ایران فردا به کودکان و جوانان ایرانی تعلق دارد که باید از برکت رشد یک اقتصاد پویا و آزاد و مولد ثروت زیر پوشش یک آموزش و پرورش همگانی و رایگان از دبستان گرفته تا دانشگاه قرار بگیرند تا بتوانند کلیۀ استعدادهای طبیعی خود را آزادانه و ضمن فراگیری دانش ها، فن آوری ها، پیشه ها و هنرها شکوفا سازند

ایران آزاد شده از قیود قرون وسطایی، هیچ بهانه ای را برای نابرابری زنان با مردان نمی پذیرد و هیچگونه تبعیض و اجحاف به حریم زنان و یا عدم تعادل و تناسب را در توزیع مشاغل تحمل نخواهد کرد و قدر و منزلت خانواده و مادران را برای تربیت نسل های برومند آتی، گرامی خواهد داشت

جامعۀ مدنی ایران فردا از همه نوع آزادی ها برای رسانه ها و نشریات، برای احزاب و اجتماعات، اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری و صنفی، برای انجمن ها  
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Thu Nov 15, 2007 6:25 pm    Post subject: Reply with quote

جامعۀ مدنی ایران فردا از همه نوع آزادی ها برای رسانه ها و نشریات، برای احزاب و اجتماعات، اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری و صنفی، برای انجمن ها و موسسات و مکاتب گوناگون هنری، برای باشگاه های ورزشی و تربیت بدنی و دیگر اجزا و آحاد یک جامعۀ فراپویشی و کثرت گرا برخوردارخواهد بود
ایران آینده عرصۀ حاکمیت عدالت در همۀ سطوح از قضایی گرفته تا اجتماعی خواهد بود. دموکراسی آیندۀ ایران ماهیتا نه تنها برتفاهم و همیاری همگان بلکه برموازین اجتماعی نیز استوار خواهد بود و هیچ فرد ناتوانی بی بهره از یک زندگانی انسانی و حداقل مواهب آن نخواهد بود. قانونی که از ارادۀ ملت ناشی می شود بدون استثنا دربارۀ همه مراعات خواهد شد. نظام داد که حافظ حقوق کلیۀ شهروندان است، از ره آوردهای درخشان فرهنگ ایرانی بوده و همواره جاری و ساری خواهد بود و تامین آن توسط یک دستگاه مستقل و نیرومند دادگستری تضمین خواهد شد
از احزاب و نیروهای سیاسی کشور خواستار یاری و همراهی هستیم. آنها هستند که مسئول آگاهی سیاسی شهروندان و رواج شهامت شهروندی و پرورش روحیۀ عشق به میهنند، آنها هستند که باید پیشاپیش تودۀ مردم حرکت کنند و به نیازهای واقعی آنها جامۀ عمل بپوشانند. بی پروا برخیزید، برپراکندگی ها فائق آئید و درجنبش نجات ایران در یک ائتلاف بزرگ ملی متحد و هم آوا شوید. جنبش ملی برای نجات ایران، شکلی بدیع و گزینه ای نوین از مناسبات وحدت و استقلال را متبلور می سازد. هیچ یک از عوامل و سازمان های یاری کننده در این جنبش استقلال خود را چه از نظر سازمانی و چه از دیدگاه برنامه و ایدئولوژی از دست نمی دهد ولی در همانحال استقلال مزبور مانع از مبارزه در یک سنگر واحد و فراگیرنیست. فراتر از این مشارکت مستقلانه در جنبش نجات بخش واحدی که بمنزلۀ یک سیستم فراگیرنده عمل میکند، کیفیت و توان نوینی را در آحاد متشکلۀ خود از قوه به فعل در میآورد که قبل از آن و درحالت جدایی از هم نتوانسته بودند بپرورانند و به عرصۀ پیدایش بکشند و دقیقا امر پیروزی براستبداد در گرو چنین کیفیت ها و توانمندی های نوینی است. ولی آیا چنین سیستمی خودبخود پیدایش مییابد یا نیاز به انگیزه ها و عواملی دارد که سیستم سازند؟
بی گمان دو عامل اصلی در پیدایش یک جنبش ملی نقش دارند. عقلانیت از یکسو و عنصر وفاق ملی از سوی دیگر. با پیوستن این دو عنصر یعنی خِرد و مدیریت جمعی با نهاد وفاق ملی بیکدیگر است که راه برای پیدایش سیستمی فراگیرنده با مشارکت کلیۀ آحاد ملت بوجود میآید که قادراست با نیروی شکنندۀ خود بنیاد استبداد را از ریشه برکند و ساحت مقدس میهن را از مصائب و بلایای شوم آن پاک و منزه سازد

پاینده ایران
موفق باد جنبش نجات ایران
سپتامبر2007
مهرماه 1386
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Wed Nov 28, 2007 4:44 pm    Post subject: Reply with quote

اين ديگر چه شافيست که با واژه های مردم فريب، ميخواهند به ماتَحتِ ملت و ميهن فرو کنند !!!!!!
عجب نامِ پر آب و تابی : " جنگ نه، صلح و حقوقِ بشر آری "، ولی عجب فاضلابی ؛
فراخوانِ جبهه ملی ايران- اروپا، با عنوانِ " تشکيلِ کميتهء ملیِ صلح و دموکراسی در خارج از کشور"، با گرامی داشتنِ زنی هرجايی بنامِ شيرين عبادی، پيامِ خود را آغاز ميکند .
عادت به توهين و بدگويی ندارم، ولی انتخابِ معنای واژهء هرجايی بودن را که به شيرينِ عبادی نسبت دادم، بعهدهء خودتان ميگذارم، البته خود را نيز موظف به توضيحِ اين منظور ميدانم :
شبی در آغوشِ جمهوریِ اسلامی بودن و فريادِ حکومت و عدالت ودموکراسیِ اسلامی سر دادن، فردايی را در خارج لاس زدن و بی حجاب با اين و آن نامحرم دست دادن، روزِ ديگری ژستِ حقوقِ بشر گرفتن و از حقوقِ بشر صحبت کردن و جايزهء نوبل گرفتن و باز درجای ديگر بلندگو را با دو دست در حلقِ خود فرو کردن و فريادِ فلسطين و لبنان سر دادن، بدونِ هيچ اشاره ای به خونهای ريخته شدهء ملتِ ايران در زيرِ شکنجه ها و ساتورِ رژيم در طولِ اين سه دهه و يکباره امروز سر از کلبهء متعفنِ جبههء ضدِ ملی درآوردن و اينهمه لطف و ارادت با يکديگر رد و بدل کردن و هر شبی را در گوشه ای ديگر در اين ميدانِ سياست و توطئه به صبح رساندن، چه معنايی ميتواند داشته باشد بجز هرجايی بودن، يعنی آنکس که نميداند در کدام خانه منزل دارد و هر زمانی به خانهء ديگری پا ميگذارد و يا اينکه ميداند که خودفروخته و منزل نشينِ هرزه خانهءحکومتِ اسلاميست، ولی با عشوه های سياسی و ولگرديها و شبگرديهای خود، وظيفهء هرجايی بودنِ خود و جلبِ مشتری برای اربابش و فريبِ مردم را بازی ميکند .
البته منظور اين نيست که اين خود جبههء ملی نام نهادگان، تحفه ای بوده و يا هستند و يا بدليلِ ساده لوحی، امروز در دامِ عشوه های زنکی معتقد به فرهنگِ اعرابِ بيابان نشينِ قرونِ وسطايی افتاده اند، بلکه بارِ ديگر ثابت ميکند که جبههء ضدِ ملی نيز، از يک آخورِ مشترک با اين رقاصهء هرجايیِ سياسی، يونجه ميخورد .
ما هم ميدانيم که جنگ بجز خرابی و ويرانی چيزی نمی آورد و آنرا به زيانِ ملت و ميهن ميدانيم، ولی اينها فريادِ صلح ميزنند نه بخاطرِ اينکه دلی برای ايران و مردمانش ميسوزانند، بلکه چون جنگ را خطری برای بقای حکومتِ اسلامی ميدانند .
؟؟؟؟؟ با اينکه مخالفِ حملهء نظامی به ميهنم هستم، ولی گاهی اوقات وقتی فريادهای ضدِ جنگِ مزدوران و رژيمی را که تا ديروز جنگ را مقدس و يک نعمتِ بزرگِ اللهی ميدانست ميشنوم و ميدانم که دليلش چيزی نيست بجز ترسِ از ساقط شدن، احساس ميکنم که دلم ميخواهد تا جنگی صورت گيرد، و يا بهتر است بگويم که کم کم، از مخالفت کردنِ با جنگ خجالتم ميشود، چون می بينم که بهرهء آنرا حکومتِ خونخوارِ اسلامی ميبرد .
جبهه نجات
عبدالرضا حيدری
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Wed Nov 28, 2007 4:51 pm    Post subject: Reply with quote

Jebeh Meli, next to MKO is one of the biggest traitors to Iran & Iranian people. No matter what they say or do, deep down they are in, to fill up their pockets. What they did to Dr. Bakhtiar should be a lesson for anyone with an ounce of brain, not to trust these enemies of Iran in "opposition" clothing.
Ragheads in Western garb.
Back to top
View user's profile Send private message
blank



Joined: 26 Feb 2004
Posts: 1672

PostPosted: Fri Nov 30, 2007 6:20 pm    Post subject: Reply with quote

http://www.youtube.com/watch?v=5mBXvFbOf0E&feature=related

http://www.youtube.com/watch?v=BfOXJWyBXdo&feature=related

http://www.youtube.com/watch?v=wIFgMhhFRcY&feature=related


Last edited by blank on Tue Dec 04, 2007 5:28 pm; edited 1 time in total
Back to top
View user's profile Send private message
Display posts from previous:   
Post new topic   Reply to topic    [FREE IRAN Project] In The Spirit Of Cyrus The Great Forum Index -> General Discussion & Announcements All times are GMT - 4 Hours
Goto page Previous  1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10  Next
Page 4 of 10

 
Jump to:  
You cannot post new topics in this forum
You cannot reply to topics in this forum
You cannot edit your posts in this forum
You cannot delete your posts in this forum
You cannot vote in polls in this forum


Powered by phpBB © 2001, 2005 phpBB Group